کد مطلب:48523
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:5
گفته ميشود لفظ مالك در سورة حمد از حجم معنايي بالايي، نسبت به لفظ مَلِك برخوردار است. از طرفي در حالت قرائت مالك با صفت استفال، مالك، همان ملك تلفظ ميگردد; نظر شما در اين باره چيست؟
كلمة مالك را بيشتر قاريان مَلِك قرائت كردهاند و بسياري از مفسران نيز همين قرائت را ترجيح دادهاند، گرچه قرائت مالك اكنون مشهورتر است. مالك از مِلْك و مَلِك از مُلْك گرفته شده است و مالك بودن خداوند، همان قيوميت او نسبت به موجودات و وابستگي موجودات به او ميباشد. مَلِك بودن خداوند نيز همان سلطنت، نفوذ و فرمان روايي او بر موجودات است. هر يك از طرف داران قرائت مَلِك و مالك، براي ترجيح قرائت مورد نظر خود، دليل هايي مطرح كردهاند: مانند آن كه طرفداران قرائت مَلِك ميگويند: اين واژه به زمان اضافه ميشود، مانند آن كه گفته ميشود: مَلِك عصر، مَلِكِ دهر ـ و عصر و دهر از الفاظي هستند كه دلالت بر زمان دارند ـ ، ولي مالك به زمان اضافه نميشود و در سورة حمد ـ هم كه مورد بحث ميباشد ـ به يوم كه زمان اضافه شده است، امّا طرفداران قرائت مالك به وسعت مفهوميِ مالك استدلال كردهاند; زيرا مفهوم مالك به گونهاي است كه مَلِك را هم در بر ميگيرد، زيرا خداي سبحان هم مالك جثه و بدنة موجودات جهان است و هم مالك نفوذ و سلطنت بر آنها و هم مالك نفوذ و سلطة ديگران، لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَـَوَ َتِ وَالاْ ?َرْضِ وَمَا فِيهِنَّ;(مائده،120) حكومت آسمانها و زمين و آن چه در آنها است، از آنِ خداست; قُلِ اللَّهُمَّ مَـَـلِكَ الْمُلْك;(آلعمران،26) بگو: بارالها! اي مالك حكومتها.(تفسير تسنيم، آيت الله جوادي آملي، ج 1، ص 386 و 387، نشر اسرأ.)
اما رعايت كردن قاعدة استفال ـ در حرف ميم ـ در مالك، تنها باعث ميشود تا الف مدّي كه پس از آن واقع شده است، داراي صفت ترقيق شود، نه آن كه الف حذف گردد و تبديل به مَلِك شود.(حلية القرآن، سيد محسن موسوي بلده، ج 2، ص 67 ـ 69، نشر سازمان تبليغات اسلامي.)
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.